دوشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۹۰

Latex

The typesetting software is pronounced /ˈlɑːtɛk/ or /ˈleɪtɛk/, and not /ˈleɪteks/, there is no x at the end.  /ˈleɪteks/ is what condoms are made of! 

سه‌شنبه، مهر ۱۹، ۱۳۹۰

Nach dem Spiel ist vor dem Spiel

After the game is before the game and everything will remain the same as it was before...

Toothpaste vs. Shaving Gel

If your toothpaste is something like this, pay attention to not put it next to the shaving gel. One night, when you are tired and want to brush your teeth, you'll feel that the toothpaste tastes awful...

دوشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۰

A Tribute to Gondo0o

"I'm wondering whether all these people who are mourning for Steve Jobs, were willing to once suck his dick, when he was still alive..." Gondo0o


Life is too short

Life is too short to spend on listening to a girl's blah blah, with whom you're almost sure you'll never have sex!

یکشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۰

Stupidity

People who don't follow/know simple punctuation rules such as putting a space after "," are stupid. Even if you are writing a stupid comment on Facebook!

شنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۹۰

Is it worth it?

"There is but one truly serious philosophical problem, and that is suicide. Judging whether life is or is not worth living amounts to answering the fundamental question of philosophy. All the rest, ..., comes afterwards." Albert Camus

جمعه، شهریور ۱۸، ۱۳۹۰

واقعا که

یکی از دوستام داره میاد اینجا دو سه روزی پیشم...

نمی تونم کرم مرطوب کنندمو بزارم تو کیف دستیم تو هواپیما، چه کار کنم؟‌ 
من: اینجا رطوبت هواش بالای نود درصده، کرم مرطوب کننده نمی خوای...

خوب حالا کرم ضد آفتابم چی؟
من: اینجا کلا تو تابستون هم دو روز بیشتر آفتابی نبوده، تا سال دیگه آفتاب نداریم، به کارت نمیاد..

چهارشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۹۰

What matters in life?

I have pondered over this question for a long long time and now I think I know the answer. 

When even a printer company won't allow me to do my graduation project there, because I'm coming from Iran, I think one of the most important factors of success in life is where you were born...

دوشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۹۰

Facebook

Why a non-english speaking friend of mine should share something like this about her husband on Facebook?

چهارشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۹۰

Seriously?

We are building a web application for testing some features of Hibernate for a database course. For the final presentation, I asked my teammate if he can make a pretty style for our web app, so that our presentation makes a good impression. After he committed the code, I updated and restarted the server. This is what I got:


I'm just speechless. Seriously?

دوشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۹۰

هم خونه ای احمق

امروز بعد از ظهر هم خونه ای هلندیمو تو آشپزخونه دیدم، میگه که نیلز اومده دیدیش؟ میگم نیلز کیه؟ میگه همون پسر آلمانیه که گفتم مسافرته. اتاقش کنار اتاق منه. بعدش می گم نه کسی نیومده! میگه چرا امروز داشتم رد میشدم دیدم صداش میاد با دوست دخترش حرف میزنه. گفتم که امروز فقط صدا اون لهستانیه میومد (دوست دختر هم نداره)! بعد یه تیکه هم اومد که زبان آلمانی با لهستانی رو تشخیص نمیدی از هم؟ می خواستم بگم آخه احمق من داشتم با اسکایپ با دختره فارسی حرف میزدم تو شنیدی. تو که فرق فارسی و آلمانی رو نمی فهمی، چرا تیکه بانمک میای؟ ولی گفتم ولش کن. اولا که نمی گیره چی میگم باید علمی توضیح بدم بهش، ثانیا همه باید با حماقت خودشون زندگی کنن و بمیرن، اینجوری واسشون بهتره!

شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۰

Google+

I have seen quite a few status updates from friends in Facebook, saying that they've disabled their Google+ account, because of unknown people who add them to circles, which is indeed very annoying.

Some people never ever get how to write a program, while some programmers never get how to find a girlfriend. I think the same holds true for companies: Google simply does not get Social Networking (Orkut, Buzz and now +), while a company like Microsoft does not get how to build a search engine. There are many other examples of this kind...

دست دادن

خیلی از رفتارهای ساده هست که سالهاست برامون عادت شده و برای اولین بار توی یک محیط اینترنشنال تازه می فهمیم که اکثر جاهای دنیا اینجوری نیست. مثلا همین دست دادن ساده رو در نظر بگیرین.
ما ایرانی ها خیلی زیاد دست میدیم. موقع سلام و خداحافظی که استاندارده. حتی اگه یک نفر رو ۲ ۳ بار هم تو روز جاهای مختلف ببینیم باز هم دست میدیم. معمولا توی فرهنگهای دیگه دست دادن خیلی به ندرت صورت می گیره اونم برای مواقع رسمی یا دیدن یک دوست بعد از مدت ها یا یک معرفی... تنها افراد غیر ایرانی که با من هر دفعه دست میدن (و حتی موقع خداحافظی) اینجا اسپانیایی زبانهای امریکای لاتین هستند که خوب انصافا مایه هم میذارن محکم دست میدن نه شل و ول مدل ایرانی.
نکته بعدی اینه که دخترها معمولا فقط تو موارد رسمی یا اولین معارفه دست میدن. تنها دخترایی که برای سلام احوالپرسی دست میدن ایرانیها هستن. حالا من به خوب و بد قضیه کار ندارم ولی یه اکبر داریم اینجا اینجا هنوز نگرفته که این دست دادن مدل ایرانی همه جا مرسوم نیست. تقریبا به سبک تو ایران موقع هر سلام خداحافظی به زور به همه دست میده. یعنی حتی پیش اومده که توی کافه همه دور میز نشسته باشن، وقتی که میرسه دور میز میچرخه و با همه دختر و پسرها دست میده (موقع خداحافظی هم همینطور). خلاصه خیلی صحنه به قول معروف awkward ای (کلمه معادل فارسی براش نیافتم) به وجود میاد...

سه‌شنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۹۰

Google+

A platform for uploading and sharing animated GIFs.

دوشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۹۰

Whole country on vacation

One week ago, I sent an email to my professor to ask him for a meeting for discussing the thesis and related stuff. He did not reply; Today, I thought maybe it's a good idea to ask his secretary if he's there or she knows when he comes back.

Fortunately the secretary has set an automatic out-of-office email: "I am out of the office from Friday, the 5th of August up until Friday the 26th of August. I will reply upon my return."

I think the whole country is on vacation now! What I'm doing here then? :(

سه‌شنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۹۰

Germanic Language Patterns

Today, I was talking to one my friends who studies at NTNU in Norway. I was curious to find out what NTNU stands for. It is the acronym for "Norges Teknisk-Naturvitenskapelige Universitet".  Though, it was the first Norwegian words I've ever seen, I could guess the meaning easilty. In fact, it's very similar to its German and Dutch variant. Look at the following table which shows the word Science in different Germanic languages.

GermanDutchNorwegianSwedishDanish
Wissenschaftwetenschapvitenskapvetenskapvidenskab

They are extremely similar. Even more interesting is the fact that certain patterns occur in all these languages.

Below is another example which shows the word community in the above-mentioned languages. As you can see the schaft suffix and its forms in other languages are repeated.

GermanDutchNorwegianSwedishDanish
Gemeinschaftgemeenschapfellesskapgemenskapfællesskab

Unfortunately, pronunciation (and hence listening experience) is very different in these languages and that's what actually learning a language is all about...


GWT

I never liked GWT as a web framework. Simply working with it did not feel natural to me. Today, I came across the following assessment of GWT by ThoughtWorks Technology Radar, which I would like to share with you:
"GWT is a reasonable implementation of a poor architectural choice. GWT attempts to hide many of the details of the web as a platform by creating desktop metaphors in Java and generating JavaScript code to implement them. First, in many ways, JavaScript is more powerful and expressive than Java, so we suspect that the generation is going in the wrong direction. Secondly, it is impossible to hide a complex abstraction difference like that from event-driven desktop to stateless-web without leaky abstraction headaches eventually popping up. Third, it suffers from  the same shortcomings of many elaborate frameworks, where building simple, aligned applications is quick and easy, building more sophisticated but not supported functionality is possible but difficult, and building the level of sophistication required by any non-trivial application becomes either impossible or so difficult it isn’t reasonable."

What do you think about GWT and the arguments made by Technology Radar?

جمعه، مرداد ۰۷، ۱۳۹۰

Persian English

یک روز داشتیم با یکی از دوستای خارجیم توی غذاخوری اصلی دانشگاه می رفتیم که دو تا از دخترهای ایرانی رو دیدیم که نشستن دارن غذا می خورن. رفتیم جلو و سلام علیک و این حرفا. یکیشون با یک لهجه فارسی خیلی داغون جواب داد:
Hellooo, Havaaarioooo?
خندم گرفته بود بهش گفتم که این دیگه چیه می خوری. گفت؟
Dis is new food. It is veeery goood. perais is very laagical...

حالا این لهجه ایرانی رو که اکثرا داریم ولی واقعا بعضی دخترا خیلی داغون انگلیسی حرف می زنن. ترجمه مستقیم از فارسی و نبودن article words هم رو که بهش اضافه کنیم میشه نمونه کامل انگلیسی ایرانی...

دوست ما

 معمولا افرادی که به یک گروه (مذهب، شرکت یا حتی یک کشور) تعلق دارند، دوست دارن پیش غیرخودی ها از گروهی که بهش تعلق دارن بد نگن. مثل اینکه مشکلات فقط مال خودی هاست و کس دیگه ای نباید بدونه واقعا چه خبره... اما بعضی ها هم هستند که واقعا دوست دارن اون چیزی رو که بهش تعلق دارن رو خیلی بهتر از اون چیزی که هست نشون بدن...
یکی از چیزهای جالبی که تو این یک سال بهش برخوردم رفتار ایرانی های اینجاست. حالا دوست ندارم قانون کلی درست کنم ولی یک نفر رو اینجا میشناسم که اظهاراتش در مورد ایران جالبه. چند تا از اتفاقات رو اینجا با هم مرور می کنیم:
  • سر کلاس زبان استاد از من پرسید که اگر من بخوام از تهران دیدن کنم چه جاهایی رو باید ببینم؟ گفتم والا تهران یه شهر بزرگ، زشت با ساختمان هایی که هر کدوم یه جور سر از زمین بیرون اوردن، بیشتر از ۱۲ میلیون آدم و پر از دود و دمه و واقعا چیزی نداره که ارزش دیدنشو داشته باشه... این دوست ما بعد از کلاس به من گفت که تو چرا در مورد تهران اینجوری گفتی، من واقعا تهران رو دوست دارم. خوب حالا من موندم این که تو تهران رو دوست داری، اونم به خاطر دور زدن با ماشین دور خیابونو و اون دخترایی که بهت پا می دادنو و ... کجای حرف منو نقض می کنه؟ باید حتما می گفتم گه آره بهترین شهر دنیاست از لحاظ جهانگردی؟؟؟
  • موضوع دوم موقعی بود که داشتیم با دوچرخه می رفتیم سمت خونه و مسیرمون یکی بود. یک پسر ترک هم اونروز با ما بود و بحث دخترای دانشجوی ایرانی در ترکیه شد. گفت که تعداد زیادی دانشجوی دختر ایرانی توی دانشگاهای ترکیه تحصیل می کنند و جالبیش اینه از دوستاش شنیده که این دخترها خیلی زیاد مست میکنند و اصلا حد خودشونو رعایت نمی کنند و مثل بچه های ۱۷ ۱۸ ساله هستند توی مصرف الکل و ... . من گفتم که حالا فکر نمی کنم که همه اینجوری باشن ولی خوب محدودیت ها توی ایران برای دخترها زیاده و ممکنه وقتی می رن بیرون بعضیاشون اینجوری بشن. حتی اینجا هم توی جشن تولد یکی از دخترای ایرانی، اینقدر اون دختر خورده بود که ۳ ۴ بار زمین خورد وسط مهمونی...جالبیش این که اونم توی جشن تولد خودش... وقتی اون ‍پسر ترک از ما جدا شد، این رفیق ما در حالی که عصبانی بود به من می گفت دیدی چه آبرویی از ما بردن؟‌ الان این فکر میکنه همه دخترای ایرانی اینجورین... واقعا که! خب که چی؟؟؟ در ضمن اصلا این موضوع به من و تو چه ربطی داره؟ به هر حال هر کس آزاده هر کار دوست داشت انجام بده..
  • این دوست ما برگشته ایران برای دیدار با خانواده: دوست دارم اینجا چند تا استاتوس های فیسبوکشو بذارم:
    • Good Morning Tehran, I love you
    • Great Weather, view from my room, Tehran
    • BBQ Time, Tehran
خوب اولیش رو که می دونستیم... دومیش خیلی برای من سوال برانگیزه که هوایی که اعلام شده که اینقدر آلوده است که هوای داخل کانالهای مترو از اون تمیز تره چجوری میتونه هوای فوق العاده به حساب بیاد اونم بالای ۴۰ درجه در حالی که هوای تمیز، مرطوب و ۲۰ درجه اینجا اصلا خوب نیست. سومی عکس یک منقل رو نشون میده که دارن روش کباب درست می کنند ولی خوب خارجیا حتما باید بدونن که ما هم مراسم BBQ داریم وگر نه من که یادم نمیاد کسی رفته باشه جوجه کباب بخوره و بعدش بگه که عجب BBQ ای بود.

اگر این استاتوس ها رو فارسی می نوشت من مشکل ندشتم ولی خوب چه می شود کرد، امیدوارم ‌‌BBQ Time خوش بگذرد...