چهارشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۸

چه کسی کاندیدای مهاجرت به لینوکس است؟

در مقاله جالبی که دیشب خواندم، نویسنده کاربران مختلف کامپیوتر را بر اساس میزان توانایی آنها برای مهاجرت از ویندوز به لینوکس دسته بندی کرده بود. پیشنهاد می کنم که این مقاله را حتما بخوانید. در این پست قصد دارم که خلاصه ای از مقاله فوق و نظرات و تجربیات خود را بیان کنم.

در مقاله فوق کاربران بر اساس میزان توانایی در مهاجرت به لینوکس در دسته های زیر قرار داده شده اند.
  • مرورگران غیر جدی وب: تنها استفاده این کاربران از کامپیوتر، مرورگر وب و در برخی موارد کلاینت ایمیل است. معمولا این کاربران هیچ چیز از کامپیوتر نمی دانند و سوییچ به لینوکس برای این افراد ایده آل است:

    These people for the most part don’t understand how computers work, and don’t really have to. They’re probably perfect Linux candidates, without them even necessarily knowing WHAT Linux even is.

  • کاربرانی که در حد تایپ یک حرف کامپیوتر می دانند: این افراد تنها اندکی بیش از دسته قبل از کامپیوترسر در می آورند و احتمالا از مایکروسافت ورد و یاهو مسنجر هم استفاده می کنند. اگر این کاربران بتوانند فایل های خود را روی لینوکس پیدا کنند و برنامه های خود را اجرا کنند احتمالا سوییچ برای آنها نیز آسان خواهد بود.

    These would be good candidates for Linux, as long as they can manage to find where their documents are on a Linux system, and if they TRULY don’t exchange documents with anyone else (most people actually DON’T)

  • کاربرانی که فقط می خواهند کارشان را انجام دهند: این دسته معمولا به کامپیوتر به چشم ابزار کاری می نگرند و می خواهند کارشان بدون دردسر انجام شود. برای مثال مدیر عامل یک شرکت را در نظر بگیرید. آفیس، مرورگر وب و ایمیل ابزار های کار اصلی این فرد هستند. این افراد می توانند کاندیدای خوبی برای مهاجرات به لینوکس باشند.

    These people CAN be good Linux candidates, but only if whoever is setting it up for them does a lot of checking in advance to make sure their usage is as casual as it seems (and also that they aren’t in the sub-group needing “True” Office).

  • کاربرانی که دوست ندارند هر روز تنظیمات کامپیوتر را دستکاری کنند: این دسته از کاربران مقداری پیچیده تر از دسته های قبلی هستند. معمولا نرم افزار های مورد نیاز خود را نصب میکنند. یک آیپاد دارند و از iTunes استفاده می کنند. ممکن است بعضی از این افراد نیز کاربران حرفه ای آفیس یا فتوشاپ باشند. برای این افراد سوییچ به لینوکس ایده بدی است.

    These are often bad candidates for Linux, because they can be casual AND demanding in different ways as users. They want things to be easy, and yet always work. They should probably stick with Windows and Mac.

  • کاربران قوی: این دسته از کاربران متخصص به حساب نمی آیند اما معمولا اینقدر توانایی یا پشت کار دارند که بتوانند کارهای مورد نظر خود را در لینوکس انجام دهند. برای مثال وقتی می بینند که iTunes در لینوکس کار نمی کند به دنبال جایگزین می گردند و اگر جایگزینی موجود نباشد با Virtual Box یک ویندوز نصب می کنند. این افراد نیز کاندیدای مناسبی برای سوییچ هستند هر چند که با ویندوز یا مک کارها را آسانتر انجام می دهند!

    These people are good candidates for Linux in many cases, but might do better with Windows or even the Mac in others. The benefits of the Linux config would have to outweigh the ones of the Windows or Mac config, although they’d be flexible and adjust either way.

من تقریبا با اکثر نظرات نویسنده موافق هستم! مخصوصا در مورد دسته های اول تا سوم. برای مثال یک بار از یکی از دوستان (دختر - ۲۴ ساله - دانشجوی فوق لیسانس مهندسی شیمی) پرسیدم که از چه برنامه ای برای مرور وب استفاده می کنی. دیدم که سوالم خیلی نا مفهوم به نظر می رسد پرسیدم که چگونه به اینترنت دسترسی داری؟ گفت که دو بار روی آیکون اینترنت کلیک می کنم! منم پرسیدم آیکون اینترنت؟ گفت همون E آبیه دیگه!
برای چنین کاربرانی اصولا OS نقشی ندارد و اگر مثلا برایشان لینوکس نصب کنیم و بگوییم که آیکون اینترنت از این به بعد این روباه قرمزه است، به آسانی می توانند به کار خود ادامه دهند!

تجربه دیگر من محیط کاری بود. چون تیم ما روی زبان جاوا تمرکز دارد این ایده به نظرم رسید که از ویندوز به اوبونتو سوییچ کنیم. راستش این سوییچ خیلی ساده تر از آن بود که به نظر می رسید. Eclipse در لینوکس با ویندوز تفاوتی ندارد. همچنین کسانی که سوییچ کردند از شر آنتی ویروس ها و سایر برنامه های زاید ویندوز هم راحت شدند. بنابراین فکر می کنم برنامه نویسان جاوا نیز کاندیدای مناسبی برای سوییچ روی لینوکس در محیط کار هستند.

گروه دیگری هم هستند که چون در زندگی هیچ چیز دیگری غیر از ایدولوژی ندارند و نفس استفاده از لینوکس برایشان مهم است تا ابد الدهر در این سیستم عامل خواهند ماند. این گروه حاضرند که تمام سختی ها را متحمل شوند و در لینوکس بمانند. خوب این افراد ربطی به بحث ندارند ولی چون یک جورایی از این آدمها در هر جایی متنفرم خواستم از این دوستان هم یادی کنم.

خوب من در کدام دسته قرار دارم؟ فکر می کنم که در دسته آخر که همان Power User ها هستند قرار دارم. دلیل سوییچ من به لینوکس سرعت افتضاح ویستا روی لپ تاپم در ۲ سال گذشته بوده است. در محیط کار هم از اوبونتو استفاده می کنم. هر چند از اوبونتو راضی هستم اما امیدوارم تا قبل از عید امسال یک Mac Book Pro بخرم!

۱۵ نظر:

  1. منم جز اوندسته از کسایی هستم که خواستم اوبونتو را امتحان کنم که چه جوریه و الان ۸ ماهه که ازش دارم استفاده میکنم و راضیم!

    پاسخحذف
  2. من هم وقتي كامپيوتر نداشتم (سالهاي آخر دهه 70) آيكون اينترنت اكسپلورر رو به عنوان علامت اينترنت ميشناختم. يادمه تلتكست انگليسي يه سري مقاله از اينترنت ميذاشت و آيكون اكسپلورر علامتش بود.

    پاسخحذف
  3. مطلب بسیار خوبی بود و کاملآ صحیح.
    من هم با وجود اینکه به کار با لینوکس، ویندوز و مک مسلط هستم هرگز نتونستم ویندوز را کامل کنار بگذارم و در حال حاظر از هر سه استفاده می کنم...

    به نظر من برای کسانی که می خواهند کار های روزمره انجام بدهند یا می خواهند کارشان بدون دردسر انجام شود بهترین گزینه مک هست که واقعآ straight away و ساده هست در حالی که لینوکس خیلی اوقات نیاز به تایپ دستورات داره که خیلی از افراد بلد نیستند... و ویندوز هم که crappy بودنش زبان زد عام و خاصه :دی

    پاسخحذف
  4. اون گروه ایدئولوژی پرداز که گفتی اصلا وجود نداره.

    پاسخحذف
  5. سلام
    من از سر کنجکاوی شروع به استفاده از لینوکس کردم، یعنی اولی که شروع کردم واقعا تمایزی بین ویندوز و لینوکس نمیذاشتم، همین که لینوکس برام هلو توی گلو نبود خودش دلیل کافی بود، اونختا من از کارآمد استفاده میکردم، واقعا اعصاب خردکن بود، تا اینکه خدا زد و من با فلسفه آزادی نرم‌افزار آشنا شدم، الان به خاطر همین ایده‌لوژی تا حد امکان از هیچ سیستم‌عامل دیگه‌ای استفاده نمیکنم.
    البته لینوکس هم غلطه و درستش گنو/لینوکس هست.

    موفق باشید٪

    پاسخحذف
  6. خوشبختانه من تو اون دسته ای اهستم که ازش متنفری چون حاضرم کنسول قدرتمند لینوکس رو داشته باشم ولی از محیط جفنگ ویندوز استفاده نکنم

    پاسخحذف
  7. با سلام
    جالبه چون من جزو اون دسته‌ای هستم که شما ازشون متنفرید
    موفق باشید
    یا علی

    پاسخحذف
  8. خدمت دوستان گروه ایدولوژی اوپن سورس عرض می کنم که Come on!

    خوب یه سری جواب بدم:
    "خوشبختانه من تو اون دسته ای اهستم که ازش متنفری چون حاضرم کنسول قدرتمند لینوکس رو داشته باشم ولی از محیط جفنگ ویندوز استفاده نکنم"
    من واقعا نحوه استدلال شما را نفهمیدم شما حاضرید از کنسول قدرتمند استفاده کنید ولی از ویندوز استفاده نکنید؟ که چی؟ مگه من گفتم استفاده نکنید؟ اتفاقا کار خوبی می کنید اما مثلا اگه زمانی به برنامه ای نیاز داشتید که در لینوکس وجود نداشت و به هر قیمت در لینوکس ماندید جزو اون گروه هستید.
    ببینید اولش هم گفتم که اینجا بحث لینوکس ویندوز و ایدولوژی نرم افزار نیست. بحث این بود که چه کاربرانی آسانتر می توانند به لینوکس مهاجرت کنند. و فکر می کنم نتیجه این بود که کاربرانی که به نرم افزار های خاص کمتری نیاز دارند! یا می توانند یک جایگزین پیدا کنند و حوصله این دردسرها را نیز دارند!

    بحث این نیست که چرا شما از ویندوز استفاده نمی کنید! بعدش یکی از دلایل تنفرم اینه که سیستم عامل رو جزو شخصیتتون کردین و بهتون بر می خوره! عزیزان دل استفاده از یک نرم افزار این قدر غرور آفرین نیست. مطمنم که برنامه نویسان Gnome و KDE هم اینقدر دفاع نمی کنند از کارشون!

    ببینید دو دسته آدم در دنیای لینوکس وجود دارند. یک سری دار و دسته استالمن و Gnu که یک ایدولوژی می بافن و دیگری کسایی که من بهشون می گم Pragmatist‌ها. مثل مایک شاتلورت مدیر Ubuntu یا مثلا کسانی که در سایت Tuxradar پادکست درست می کنند.

    من به دسته دوم علاقه بیشتری دارم چون فکر می کنم اینا کسایی هستند که می تونن سهم دسکتاپ لینوکس را بیشتر از یک درصد کنند.

    البته ریچارد استالمن هم قابل ستایش است. مشکل من کسانی هستند که فقط استفاده کننده از یک محصول هستند و در عمرشان هیچ contribution انجام ندادند و این گونه عکس العمل نشان می دهند! به نظر این حقیر که در هیچ زمینه ای خود را کارشناس نمی داند! بهترین کار داشتن یک دید انتقادی به محصولات است! حداقل داخل خودمون که می تونیم از لینوکس بد بگیم و انتقاد کنیم! حالا به ویندوز کارا می گیم که اوبونتو بهشته!
    بازم Come on!

    "البته لینوکس هم غلطه و درستش گنو/لینوکس هست" بلی دوست عزیز ولی فکر کنم دیگه الان بعد از ۲۰ سال از شروع این پروژه ها فرقی نداره اسمش چیه! به نظره من اوبونتو کل دنیای دسکتاپ اوپن سورس رو نمایندگی می کنه! در ضمن منظور از Linux کرنل نیست و من به کل سیستم عامل می گم Linux!

    پاسخحذف
  9. سلام
    یکی از دلایلی که که ساده و مهم هست برای من و باعث شده که خیلی کم از لینوکس استفاده کنم ، فقط و فقط مسئله فونت هاش و آنلاین بودن نصب برنامه هاش هست. مثلا شما یک گیگابایت نرم افزار نصب شده دارید بر روی لینوکس و بعد از تعویضش تمامیه اون برنامه ها رو باید آنلاین نصب کنید که فکر کردن بهش خیلی اذیت میکنه من رو.

    پاسخحذف
  10. من فقط برای بازی از ویندوز استفاده می کنم.

    پاسخحذف
  11. من فقط اوبونتو دارم و یک سال ونیمه سیستمم ویندوز ندیده و همه کاری هم باهاش میکنم.
    به این راحتی هم دل از اوبونتو نمیکنم.

    پاسخحذف
  12. برای من استفاده از اوبونتو برای کمتر فشار اوردن به لپ تاپم محدود نمیشه...یک سری کارها دارم که فقط در لینوکس انجام میشه
    در عین حال کم کم بیشتر احتیاحاتم رو هم میتونم در همین لینوکس بر طرف کنم.
    اما باید بگم که کارهایی رو هم نمیتونم به هیچ وجه تو ابونتو انجام بدم. نرم افزارهایی خاصی هست که فقط ویندوز اجرا میکنه
    به هر حال استفاده روزانه و معمولی اوبونتو رو ترجیح میدم چون خیلی سبک تر و راحتر کار میکنه تا ویندوز ویستایی که با لپ تاپم همراه بود

    پاسخحذف
  13. من کاری به کاربر های گنو/لینوکس یا ویندوز ندارم اما این ارسال توهین به کاربرهای گنو/لینوکس بود که به شکل غیر مستقیم از طرف zdnet.com شکل گرفت.
    بهتره بدونی که مسئول و عهده دار بعضی از وبسایت های معروف و بزرگ چه کسانی هستند و توسط چه شرکت هایی در پس زمینه حمایت میشن.
    البته اینجا بلاگ خودته و آزادی هر طور که مایلی بنویسی. اگر گاهی وقت ها بعضی از کاربرهای تازه کار لینوکس چیزی میگن، به دل نگیر :)

    پاسخحذف
  14. دوست ناشناس عزیز آخری آره می بینی تو رو به خدا همه شرکت ها دست به دست هم دادن که لینوکس به جایی نرسه! احتمالا حسودیشون میشه! البته بابام هم همیشه می گفت که هر چی میشه تو دنیا کار انگلیسی هاست باورم نمی شد! اون تیکه کلیشه روشن فکری آزادی بیان رو هم خوب اومدی! یعنی بازم باید بگم که Come on

    پاسخحذف